پروژه آخر الزمان سازی هالیوود
اصول کلی حاکم بر فیلم های آخر الزمانی هالیوود
این روزها تبلیغات مسلط در این « جنگل جهانی» - که به اشتباه « دهکده » نامیده اند - در ید صهیونیان می باشد که در لباس مسیحیت در خدمت یهودند. یهود ماده گرایی که خالق عالم، آنان را شدیدترین دشمنان مؤمنین (1) و حریص ترین مردم به زندگی مادی (2) نامید . مسیحیت صهیونیستی، اکنون بهترین پوشش برای پنهان شدن زرسالاران یهودی و مسیحی دنیا شده تا بتوانند در پوشش دفاع از آینده دین خدا و زمینه سازی ظهور مسیح اهداف مادی و شهوانی خود را تعقیب کنند. مسیحیانی که انجیل را فقط به قرائت توراتی و تلمودی می فهمند و به خاطر ظهور مسیح (ع)، به رژیم غاصب اسرائیل یاری می رسانند تا دولت الهی اسرائیل (!) را در سیزمین شیر و عسل حفظ کند و برتری در جنگ آرماگدون را برای ظهور مسیح (ع) سبب شوند .
اشارتی تاریخی
روزگاری، یهودیان از نظر کلیسای مسیحی، قاتلان عیسی (ع) شمرده می شدند و مثلث شیطانی « یهود ، یهودا و شیطان » مورد لعن مسیحیان بود، اما با نفوذ مزورانه و برنامه ریزی مدبرانه یهودیان دنیا طلب، در طی قرون 14- 16، پروتستانیسم یهود گرا در مسیحیت سر بر آورد (3) و در مقابل کلیسای رم قد علم کرد و با همیاری ثروتمندان منتقد یهودی و خوانین و پادشاهان محلی مسیحی قدرت طلب، علیه کلیسا قیام کرد و سپس از دل پروتستانیسم، پیوریتانیسم یهودیزه متولد شد و با توسعه ی فرهنگ آنگلوساکسون در انگلستان و سپس آمریکا، تمدن اومانیستی معاصر توسط « مسیحیت یهود دیزه » رشد و توسعه یافت و نهایتا لیبرال دموکراسی در قله ی آمال خود قرار داد. (4) در دهه دوم قرن بیستم که قدرت تصویر سینمایی، خود را نمایاند، شش استودیوی یهودی « برادران وارنر »، « متروگلدن مایر »، « یونیور سال »، « پارامونت »،« کلمیبا » و « فوکس قرن بیستم »، هالیوود را در حومه ی شهر لس آنجلس شکل دادند از آن تاریخ تا کنون، سینمای هالیوود، به ابزاری قوی و جهان شمول تبدیل شد که با هدایت تهیه کنندگان و برنامه ریزان یهودی، سوژه های موردن نظر خود را انتخاب می کرد و آگاهانه آن ها را بارور کرده و به فیلم تبدیل می کرد و تأثیرات خود را می گذاشت .
در ایام جنگ جهانی این مثلث عوض شد و « نازیسم ، فاشیسم و شیطان »اظلاع سه گانه آن را ساختند و پرو پاگاندای سینمایی علیه حکومت رایش سوم شکل گرفت .
در سال های جنگ سرد، مثلث شیطانی باز تعریف شد و « چین ، شوروی و شیطان » سه ظلع آن را ساختند و یهود و یهودا از گناه تاریخی خود تبرئه شدند؛ تا این که روح خدا در کالبد ملت ایران دمید و به رهبری امام و پشتوانه ی حماسه عاشورا ، انقلاب علوی شکل گرفت که عملا ایرانیان را چون مردانی آهنین، به صف منتظران موعود، وارد کرد. ناگهان دیکتا توری سرمایه که با به راه انداختن جنگ تصنعی بین آمریکا و شوروی سود های کلانی به جیب زده بود و در سینما « جنگ ستارگان » را به راه انداخته بود تا « مجتمع های صنعتی - نظامی » صهیونیستی حداکثر سود را داشته باشند، از خواب خود خواسته پرید و دوباره تعریفی جدید از مثلث شیطانی ارائه داد ؛« روسیه ، مسلمانان و شیطان ». در سینما هم آثاری چون « مردی که فردا رادید » (5) پدید آمد که بر اساس پیشگویی های نوستر آداموس توسط یهودیانی چون « اورسون ولز » دو سال پس از پیروز ی انقلاب اسلامی (1981) ساخته شد که در آن به همکاری هسته ای مسلمانان و روس ها و ظهور دجال در بین مسلمین پرداخته بود. با فروپاشی بلوک شرق، خطر کمونیسم در سینما کمتر مورد اشاره قرار می گرفت و این بار حتی مثلث تبدیل به دو ضلعی (؟!) شده بود و یک خط شیطانی در طول تاریخ رسم می شد که در لباس جدیدی، تمدن غرب را نشانه گرفته است؛ شیطان باستانی در قالب اسلام، خود را ظاهر کرده بود و با فریب مسلمانان، زمینه ی سقوط بشریت (بخوانید غرب ) را فراهم کرده بود . در سناریوی جدید، مسلمین ، یاران شیطان بودن که از زیر خاکستر قرون بر آمده بودند و همچون « گودزیلا » حیات انسانی را تهدید می کردند و فقط دایناسورهایی بزرگتر از خود شان چون « یونگاری » (6) حریف آن ها می شدند و چون «بیگانه» ای بودند که اگر خونش را هم می ریختی، سرخی خونش هم اثرات مخرب خود را برای تمدن اومانیستی غرب با محوریت آمریکا داشت (7) و باعث ویرانی و فساد می شد؛ لذا ظهور «بیگانه» ها و«وحشی» ها را همسان پایان یافتن زمانه ی انسان به تصویر کشیدند. دیگر این « جنگ دنیا ها » آنچنان وسیع شده بود که دامنه ی گسترده اش، آن را به خطری برای همه ی بشر تبدیل می کرد و پایان دوران را در صورت تسلط شیاطین مخرب، برای بشر به ارمغان می آورد؛ پس هالیوود در دشمن سازی اش، نیاز داشت اوضاع را آخر الزمانی به تصویر بکشد و عطش نیاز به منجی را چند برابر کند و منجیان و ابر قهرمانان خود را به رخ عالمیان کشد این چنین بود که آخر الزمان و موعود و منجی برای اربابان سینما، موضوعیتی دو چندان یافت . با نزدیک شدن سال 1999 و 2000 و عطش هزاره گرایی (8) در بین فرقه های مختلف مسیحی و یهودی، منجی گرایی نیز رشد یافت و با سیلی از ظهور قهرمانان قدیمی و جدید در هالیوود روبرو بودیم. (9) از طرفی با افول کمونیسم، کارخانه داران تسلیحات - که غالبا صهیونیست هستند - به فکر افتادند که بازار یابی سینمایی خودرا باز هم تداوم بخشند و در دورانی که غربیان به شدت از مدرنیسم و ماشینیسم و مکاتب بشر ساخته خسته شده اند، دشمنی قوی اسلام را با غرب هرچه افزون تر به تصویر کشند و با نزدیک نمایی دورانی که شیاطین مسلمان (!) بر جهان مسلط شده اند، آخر الزمان خاص خود را خلق کنند، آخر الزمانی که اگر تجهیزات مدرن و تسلیحات فوق پیشرفته آمریکایی نباشد، شیطان بر اوضاع مسلط می شود. همه ی این عوامل در کنار پیشرفت های ایران شیعی و نفوذ تفکرات ناب اسلامی در جهان، باعث شد که بحث آخرالزمان و مسیحی و حکومت پایان روزگار در سینمای غرب و سر آمد آن یعنی هالیوود، اصالت پیدا کند و در فاصله ده ساله 1995 تا 2005 از 22 فیلم پر فروش جهان، 19 مورد به نحوی به این موضوع بپردازد . (10)آثار شاخص و تأثیر گذاری چون : ماتریکس ، هری پاتر ، ارباب حلقه ها ، پسر جهنمی ، ترمیناتور ، امگا کد ،2 (مگیدو ) و...
اکنون که پروژه ی جهانی سازی تفکرات صهیونیستی یا همان اسطوره های صهیون مآب در دستور کار سازمان های فرهنگی ، تبلیغی ، سیاسی غرب خصوصا آمریکا قرار گرفته است .
انواع آخر الزمان در سینما
از جهات مختلفی می توان انواعی برای پایان دوران در سینمای مرسوم غرب متصور شد . در یک تقسیم بندی می توان به این اقسام تصویر کردن آخر الزمان در سینما برسیم: (11)
1- آخر الزمان دینی که در آن پیش گویی های کتاب مقدس ( با محوریت تورات ) به تصویر در می آیند . حتی انجیل هم با نگاه به تورات تصویر می شود .
2- آخر الزمان تکنولوژیک که حدیث چالش وسیع انسان و مصنوعات اوست که بر او برتری یافته اند؛ چه از نوع ماشین های قوی یا موجودات زنده ای که با مهندسی ژنتیک تغییر کرده اند .
3- آخر الزمان علمی - تخیلی که در آن جدال گسترده ای بین انسان و موجودات فرا زمینی یا بیگانه به تصویر در می آید .
4- آخر الزمان اسطوره ای که موجودات و مفاهیمی از اعماق افسانه ها و اساطیر به امروز می آیند و شرایط سخت آخر الزمان را برای بشر ایجاد می کنند.
5- آخر الزمان طبیعی که بشر با انواع و اقسام بلایا و مصیبت های طبیعی مثل سیل ها و زلزله های شدید ، امراض فراگیر ، آتش فشان های بی رحم ، شهاب سنگ های بزرگ و حشرات و حیوانات عجیب و غریب علیه سلطه ی افراطی بشر می شورند و بشر در نبرد با این بلایا به شرایط صعبی می رسد که اگر تلاش نکند و در مقابل این ها مقاومت نکند، آخرین نفس های حیات خود را می زند و به پایان جهان می رسد .
6- آخر الزمان متافیزیکی- جادویی که ساحران و جادوگران و رمالان امروزی یا دیروزی، برای به دست آوردن قدرت ، عرصه را بر آدمی تنگ کرده و اوضاع را به سمت وحشت و هراس واپسین روزهای حیات بشری پیش می برند .
در هر کدام از این انواع، فیلم های زیادی ساخته شده است که در تمام آن ها ، نژاد بخش کره ی زمین باید از نژاد یهودی یا آنگلو ساکسون باشد واگر منجی یا منجیان غربی نباشند، همه ی افراد بشر در خطر نابودی یا بردگی همیشگی شیطان هستند.
در یک تقسیم بندی دیگر، می توان دو نوع کلی ازآخر الزمان را در آثار سینمایی برشمرد:
1- آخر الزمان دینی : که در آن عناصری چون مسیح یا مشیا (ماشیحا ) خدا ، فرشتگان و سایر عناصر مسیح - یهودی ، یاریگر انسان در برابر هیولا یا وحش یا مار یا شیطان یا اژدها هستند و بحث هزاره گرایی و دریاچه ی آتش و زندان هزار ساله و تخت پادشاهی و حق و باطل و ایمان و کفر مطرح است . البته به دلیل نفوذ بسیار بالای یهودیان و صهیونیست ها در هالیوود، طبیعتا محور این قبیل آثار پیش گویی های تورات خصوصا کتاب های دانیال نبی و اشعیا و حزقیال می باشد و در مواردی که طبق پیش گویی های انجیل در کتاب مکاشفات یوحنا، مواردی مطرح شده با قرائت های مسیحیت صهیونیستی و با تفلسیر یهودیزه از مسیحیت طرف هستیم. در چنین آثاری، بشر در آخرین لحظه های غربت و تنهایی جبری و تقدیری اش دربرابر سپاهیان شرارت و شیطان مورد حمایت یک نیروی معنوی قدرتمند مسیحیایی قرار می گیرد . بهترین نمونه از این دست آثار، قیلم امگا کد 2 ( میگیدو ) (12)است که ساخته شبکه TBN و صهیونیست های مسیحی است .
2- آخر الزمان غیر دینی : در این نوع تصویر آخر الزمان ، کمتر نامی از خدا و مسیح و ( ماشیحا ) برده می شود و بشر به تنهایی با اراده ی قوی خود جبر تقدیر را می شکند و به تنهایی با تکیه بر تکنولوژی و عقل خود بر دشمن شریرش فائق آمده و برتری انسان بر همه چیز و اومانیسم افراطی را به وضوح به تصویر می کشد . در این قبیل آثار به جای قدرت الهی، در برخی موارد قدرت عشق مطرح می شود که قهرمان داستان با عشق خالصانه و صد در صد زمینی به ستاره مؤنث فیلم، جهان را از شر شیاطین می رهاند ؛ مانند فیلم « پسر جهنمی » (13 )و « ماتریکس » (14)و در برخی موارد نوع دوستی و یا ملی گرایی یا قوم گرایی یا میراث اجدادی یا خانواده یا سرزمین، بت هایی می شوند که قهرمان به خاطر آن ها در مقابل ضد قهرمان ایستادگی و مقاومت می کند ؛ مانند فیلم « هری پاتر » (15)که خانواده و حفظ میراث اجدادی و سرزمین هاگوارتز در آن اصالت دارد .
نکته ی مهم این است که اساطیر صهیونیستی هم در نوع دینی و هم در نوع غیر دینی به شدت یافت می شوند .
انواعی از آخر الزمان غیر دینی آنچنان انحرافی و عجیب هستند که بعضا ضد دینی می شوند ؛ مانند قسمت چهارم « طالع نحس » (16) که در آن شیطان تمام موانع پیش روی خدا را بر می دارد و دخترک مورد حمایت خود و برادر کوچک ترش « الکساندر » را محافظت می کند تا بتوانند حلقه ی شیطان پرستان را تشکیل و گسترش دهند . دخترکی که به شدت از علائم مسیحی و کلیسا و کشیش و هر نوع متافیزیکی متنفر است . قابل ذکر است که پس از ساخته شدن قسمت اول طالع نحس، اسرائیل نقش مهمی در تولید قسمت های بعدی این فیلم ایفا کرد .(17)
برخی منتقدین مسیحی ، « هری پاتر » را هم در این راستا ارزیابی کردند و شیوع خرافه و جادو و کارهای خلافی چون دزدی، پنهان کاری، جادوگری و قانون شکنی توسط قهرمانان داستان را علیه مسیحیت ارزیابی کردند. نکته قابل توجه این است که در هالیوود ضد دینی، فیلم همیشه ضد مسیحی است و فیلم ضد یهودی واقعی در هالیوود هرگز ساخته نمی شود. (18)
نوشته شده در سه شنبه 88/5/20ساعت 1:12 صبح  توسط عضو گروه شهیداوینی
نظرات دیگران()